یه روز ترکه اسمش ستارخان بود ٬ از پس ارتش حکومت مرکزی براومد ، جونش رو کف دستش
گذاشت برای امروز من ٬ تو ٬ همه و برای ایران .
یه روز یه رشتیه اسمش میرزا کوچک خان جنگلی بود ٬ همراه مردم شهرش جلوی ارتش شوروی
ایستادن تا نتونن خاک کشورمونو اشغال کنن و خونش رو فدای ما کرد .
یه روز یه جنوبیه اسمش علی هاشمی بود ٬ جونش رو فدای ایران و من و تو کرد .
یه روز یه فارسه اسمش مرتضی آوینی بود ٬ خالص و مخلص در اختیار رزمندگان بود و آخرشم
جونشو تو این را فدا کرد .
یه روز یه لره اسمش آریوبرزن بود ٬ وقتی که اسکندر به ایران حمله کرد ٬ جلوی ارتش ایستاد و
وقتی سربازاش کشته شدن اونقدر جنگید تا تکه تکه شد فقط واسه اینکه از ایران دفاع کنه .
یه روز ما همه با هم بودیم ٬ ترک و رشتیه و لر و فارس و آبادانی متحد بودیم ٬ جلوی دشمن ایستادیم
و شکستش دادیم .
حالا برای هم جوک می سازیم و به هم می خندیم ٬ اینجوری بهمون خوش میگذره .
و یا
یه روز یه ترک بود …
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند. یه روز یه رشتی بود…
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
یه روز یه اصفهانی بود…
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.
یه روز یه …
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و … !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس “یه روز یه … بود” را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به “جوک ها ” و “طعنه ها” و “تمسخرها” سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی

نظرات شما عزیزان:
سید جواد 
ساعت23:51---6 تير 1391
سلام
انصافا قشنگ بود و کاری بسیار پسندیده!
این هم خودش یه کار فرهنگیه و قطعا تاثیر گذار
باز از این کارا بکن/البته خیلی بیشتر از اینها/
علی مدد
پاسخ:
به روی چشم سید جان
محسن 
ساعت13:19---5 تير 1391
احسنت
حال كردم
پاسخ:
خواهش.از سر وظیفه بود